گروههاي قومي دولت لبنان همواره از برگزاري سرشماري جديد خودداري كرده و به تنها سرشماري انجام شده در طول تاريخ اين كشور يعني سرشماري 1932 استناد ميكند كه در آن فرانسويها با تلاش بسيار و دست بردن در آمار مسيحيان را اكثريت مذهبي اين كشور نشان دادند. بهطور كلي پيروان همه مذاهب موجود در لبنان پيشينههاي نژادي مختلفي دارند و شناخت مرزهاي نژادي ميان آنها بسيار مشكل است. علاوه بر اين، از آنجا كه پيروان مذاهب مختلف تنها با هممذهبيهاي خود ازدواج ميكنند، پارامتر مذهب ماهيتي نژادي نيز يافته است. از جمله معروفترين قومهاي لبناني بايد به مسيحيان ماروني، علويان و اهل سنت اشاره كرد، اگرچه كردها، ارمنيها و يهوديان نيز ديگر اقوام تشكيل دهنده جامعه لبنان بهشمار ميآيند. *گروههاي مذهبي مذهب در لبنان تنها به معناي اعتقاد شخصي يا آداب و رسوم عبادي خاص نيست، بلكه عنصري است كه ويژگي سياسي و اجتماعي لبنان را مشخص ميكند. مسلمانان و مسيحيان دو گروه ديني بزرگ لبنان هستند كه هريك به ترتيب 60 و 40 درصد جمعيت اين كشور را به خود اختصاص ميدهند؛ البته اين آمار متغير است و درصد جمعيت مسلمانان تا 63 درصد نيز ذكر ميشود. مسلمانان لبنان را شيعيان (دوازده امامي)، اهل سنت، دروزيها، علويان و اسماعيليها تشكيل مي دهند. *تاريخ فعاليتهاي سياسي در لبنان تاريخ قبل از استقلال لبنان شاهد وقوع جنبشها و نهضتهاي چندي بود كه علت اصلي اين جنبشها را بايد در دو عامل اختلافات مذهبي و مبارزه فرقهاي بين مسلمانان و مسيحيان بر سر تصاحب قدرت سياسي و تلاش براي كسب استقلال از امپراتوري عثماني و آنگاه فرانسه ملاحظه كرد. همانطوري كه اشاره شد، اختلافات مذهبي و درگيريهاي فرقهاي همواره مهمترين و عمدهترين علل ناآراميها و حركتهاي سياسي لبنان قبل از جنگ جهاني اوّل بود كه دو بازتاب از خود در لبنان بهجاي گذاشت: اوّل آنكه شكاف مذهبي و فرقهاي را تشديد كرد، به همين دليل فرقههاي مذهبي براي حفظ موجوديت و قدرت سياسي خود به قدرتهاي خارجي متوسل شدند و فرانسه، روسيه تزاري و انگلستان به ترتيب به حمايت از مارونيها، "ارتدوكسها" و "پروتستانها" پرداختند. دوم آنكه موجب دخالت نظامي و سياسي مستقيم كشورهاي اروپايي در لبنان شد كه نخستين آن در اواسط قرن نوزده روي داد و فرانسه به نمايندگي از كشورهاي اروپايي براي پايان دادن به جنگ مارونيها و دروزيها وارد لبنان شد. اما مهمترين علت بروز و ظهور جنبشهاي سياسي در لبنان قبل از جنگ جهاني دوم، مبارزه براي كسب استقلال بود. اين مبارزه نخست عليه امپراتوري عثماني و سپس با تجزيه آن و استقرار سيستم قيمومت با شدت بيشتري در مواجهه با فرانسه دنبال شد. جنبش مردم لبنان توسط رهبران ديني و سياسي هدايت ميشد. آنان با تشكيل انجمنها و احزاب به بسيج و سازماندهي مردم پرداختند و مسلمانان به جهت تضاد عقايد دينيشان با سلطه خارجي در اين زمينه پيشتاز بودند. مارونيها كه تا اواخر دهه 30 ميلادي به منظور دريافت و تثبيت امتيازات فرقهاي از فرانسويان مسيحي مخالفتي با سلطه خارجي نداشتند، در اوايل دهه 40 به جنبش استقلال طلبانه لبنان پيوستند. در سال 1943مبارزات استقلال طلبي مردم لبنان به ثمر نشست و در اين سال بر اساس اولين انتخابات پارلماني آزاد اداره سياسي كشور به دو لبناني به نامهاي "بشاره خوري" ( مسيحي در سمت رياست جمهوري) و"رياض صلح" (سني در پست نخست وزيري) واگذار شد. مدتي بعد توافقنامهاي (ميثاق ملي) بين اين دو بهعنوان رهبران دو گروه عمده لبنان منعقد گرديد كه براي هميشه رياست جمهوري، نخست وزيري و رياست مجلس نمايندگان را به ترتيب به مارونيها، سنيها و شيعيان اختصاص داد. *رؤساي جمهور لبنان پس از استقلال لبنان در سال 1943 قدرت سياسي در اين كشور همان طور كه در ميثاق ملي ذكر شده بود، ميان طوايف مارونيها، سنيها و شيعيان تقسيم شد و پس از روي كار آمدن بشاره خوري اولين رئيس جمهور مسيحي لبنان شخصيتهاي ديگري همچون كميل شمعون، فواد شهاب، سليمان فرنجيه، بشير جميل، امين جميل، اميل لحود و رفيق حريري به نخستوزيري لبنان برگزيده شدند و در اين ميان دوره نخستوزيري رفيق حريري از آن جهت كه منجر به ترور وي شد، هم بسيار حائز اهميت است و هم كشور لبنان را درگير بحرانهاي بسياري كرد. *به قدرت رسيدن رفيق حريري رفيق بهاء الدين حريري نخست وزير سالهاي 1992 تا 1998 و 2000 تا 2004 شخصيت سياسي اقتصادي معروف لبناني بود كه تلاشهايش براي بازسازي لبنان ويران پس از پانزده سال جنگ داخلي محبوبيت مردمي براي او به همراه آورده بود. شايد بتوان رويه سياسي رفيق را در پاسخي كه به سؤال خبرنگار شبكه بيبيسي در سال 2001 داد، بشناسيم. "تيم سباستين" پرسيد: چرا حاضر به تسليم نيروهاي حزب الله نشديد، درحالي كه آمريكا حزب الله را يك گروه تروريستي معرفي كرده است؟ حريري پاسخ داد: تنها حزب الله است كه از لبنان در مقابل اسرائيل و اشغال حفاظت ميكند. خبرنگار با يادآوري جمله معروف جرج بوش "يا با ما باش يا با تروريستها!" پرسيد: آيا از عواقب اين كار آگاه هستيد؟ حريري گفت: اميدوارم عواقبي وجود نداشته باشد، ولي در صورتي كه عواقبي به ما تحميل شود، با آنها تعامل ميكنيم. رفيق حريري ادامه ميدهد: من با هرگونه كشت و كشتار نوع بشر مخالفم. من راهحل مشكلات را در گفتوگو ميبينم. *ترور رفيق حريري "حريري را چهكسي ترور كرد و چه جرياني از اين ترور سود ميبرد؟" سؤالي است كه شروع كشمكشهاي گروههاي سياسي پس از ترور حريري بود. لبنانيها در پاسخ به اين سؤال به دو گروه تقسيم شدند؛ دو گروهي كه قبل از ترور حريري در موضوع قطعنامه 1559 شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز با يكديگر اختلاف داشتند. اختلاف نظر گروههاي لبناني بر سر دو بند قطعنامه يعني خروج همه نيروهاي غيرلبناني از لبنان و انحلال و خلع سلاح همه نيروهاي شبهنظامي لبناني و غيرلبناني بود كه هردو به سود رژيم صهيونيستي بود. *شكلگيري جريان 14 مارس پس از ترور رفيق حريري در سال 2005 سعدالدين حريري پسر رفيق حريري رهبري جريان المستقبل را بهعهده گرفت. اين گروه با ائتلاف با حزب ترقيخواه سوسياليست به رهبري وليد جنبلاط، نيروهاي لبناني، حزب كتائب و ساير گروه هاي سياسي لبناني ائتلاف 14مارس را تشكيل داد. اين ائتلاف از حمايت آمريكا و فرانسه و ساير كشورهاي غربي به همراه عربستان و برخي كشورهاي عربي برخوردار است. ائتلاف 14مارس با برپايي تظاهرات و اعتصابها در شهرهاي لبنان بهويژه بيروت خواستار تشكيل دادگاه بينالمللي براي مجازات عوامل ترور رفيق حريري، پايان دادن به حضور نظامي و امنيتي سوريه در لبنان و برگزاري انتخابات آزاد در اين كشور و خلع سلاح تمام گروههاي لبناني از جمله حزبالله شدند. بهدنبال اين تحصنها و ناآراميها ائتلاف 14 مارس توانست بيشتر كرسيهاي پارلماني را بهدست بياورد و دولت اكثريت را تشكيل دهد. * انگشت اتهام بهسمت سوريه در ترور حريري اين گروه عامل ترور را سوريه اعلام كرد. اين گروه اختلافات بين سوريه و حريري درباره حمايت دمشق از "اميل لحود" در موضوع رياست جمهوري را دستاويز قرار داده انگشت اتهام را به سمت سوريه نشانه رفت. البته اين جريان سرانجام به اشتباهات خود عليه سوريه پي برد و سعد الحريري طي سخناني كه در روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن به چاپ رسيد، اعتراف كرد كه در خصوص سوريه اشتباه كردهاند. *جريان 14 مارس مجري سياستهاي آمريكا در لبنان جريان 14مارس از همان ابتدا و آشكارا سياستهاي آمريكا را در لبنان پياده نمود. انزواي سوريه كه بهنوعي قدرت منطقهاي شمرده ميشود، يكي از برنامههاي آمريكاست كه نيروهاي 14 مارس سعي در اجراي آن داشتند. اين اتحاد راه ديپلماسي را براي مقابله با اسرائيل انتخاب كرد و هرگونه مقاومت مسلحانه را بيفايده و كشتزارهاي شبعا را متعلق به سوريه دانست و مدعي شد: نبايد براي زمينهايي كه به ما مربوط نيست، اقدامي نمود. *بهدست گرفتن اكثريت پارلمان توسط نيروهاي 14 مارس ترور رفيق حريري لبنانيها را در فضايي احساسي و عاطفي قرار داد، فضايي كه براي هرگونه بهرهبرداري سياسي آماده بود. گروه 14 مارس با درك درست اين موقعيت تلاش كرد برخي از اهداف خود از جمله خلع سلاح حزب الله را محقق نمايد كه هيچگاه موفق به آن نشد. ولي اين فضاي عاطفي و مظلوم نماييهاي پس از آن دو دستاورد مهم براي گروه 14 مارس بههمراه داشت؛ يك: خروج كامل و پيش از موعد نيروهاي سوري از لبنان بود و دو: بهدست آوردن اكثريت كرسيهاي پارلمان لبنان. *جنگ 33روزه و كارشكنيهاي گروه 14مارس درحاليكه در جنگ 33 روزه حزب الله تمام توان خود را متوجه درگيريهاي سخت نظامي با رژيم صهيونيستي نموده بود، سختترين فشارهاي سياسي داخلي و بين المللي را نيز تحمل ميكرد. به تعبير ديگر آمريكا و اسرائيل كه از شكست نظامي حزب الله در جنگ اطمينان داشتند، جبهه داخلي و سياسي را نيز عليه حزب الله گشودند تا پس از جنگ حزب الله را نابود كنند. سيد حسن نصر الله پاسخ اين توطئه را دو سال قبل و در سخنراني 8 مارس 2005 داده و گفته بود: آنچه را با جنگ به دست نياورديد، هرگز با سياسيكاري بهدست نخواهيد آورد. درباره كارشكنيهاي گروه 14مارس در جنگ 33 روزه همين كافي است كه "شائل ايوب"، سردبير مسيحي روزنامه الديار پس از جنگ 33 روزه نام "صهيونيستهاي داخلي" را براي اين گروه پيشنهاد داد. شايد بتوان دلايل اين نامگذاري را از طريق نظرات و مصاحبههاي 14مارسيها در زمان جنگ بهتر شناخت. سعدحريري در روزهاي ابتدايي جنگ اعلام كرد: ما حزب الله را در پايان جنگ محاكمه خواهيم كرد. فؤاد سنيوره نخست وزير غربگراي سابق لبنان نيز گفت : تا حزب الله خلع سلاح نشود، جنگ را متوقف نميكنيم. اين كارشكنيها علاوه بر عميقتر كردن شكاف جريان 14 مارس و 8 مارس بين متحدين 14 مارس هم تفرقه ايجاد كرد و منجر به كنارهگيري حزب آزاد ملي به رهبري ميشل عون از اين جريان و پيوستنش به نيروهاي 8 مارس يا نيروهاي مخالف دولت شد. *اعتصاب بزرگ بيروت پس از پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه سيد حسن نصرالله در جشن پيروزي مقاومت، دولت وقت را بيكفايت، ضعيف و در حل مشكلات داخلي ناتوان اعلام كرد و از تشكيل دولت وحدت ملي سخن به ميان آورد. اين سخنان و همچنين مصاحبههاي ديگر مقامات حزب الله با رسانهها نقاب از چهره آمريكايي دولت فؤاد سنيوره برداشت و بركناري دولت و انتخابات زودهنگام پارلمان را به يك خواست عمومي تبديل كرد. اتئلاف 8 مارس كه در اين مرحله پس از پيوستن حزب آزاد ملي به اين جريان، نزديك به دو سوم جمعيت لبنان را تشكيل داد، طرح كابينه وحدت ملي را مطرح كرد. در اين طرح نيروهاي 8 مارس حداقل بايد يك سوم به اضافه يك نفر از وزراي كابينه را تشكيل دهند تا كابينه نتواند هيچ قانوني عليه مقاومت تصويب كند. اين طرح بهنام 11+19 شناخته شد. در مرحله دوم حزب الله و حزب امل تمام وزراي شيعي خود را از دولت بيرون كشيد تا اينگونه دولت از مشروعيت قانوني ساقط شود. استعفاي سران دولت از جمله فؤاد سنيوره و برگزاري انتخابات زودرس از خواستههاي 8 مارس در اين مرحله بود. 14 مارس با وجود فشارهاي داخلي و بين المللي پشت خود را به آمريكا گرم ميديد و تن به هيچيك از خواستههاي دوسوم مردم لبنان نداد. نيروهاي 8 مارس در اين مرحله تحصن بزرگي با نصب بيش از 600 خيمه در مركز بيروت تشكيل دادند و اعلام كردند، تا استعفاي دولت تحصن ادامه پيدا خواهد كرد. *ترورهاي سريالي در لبنان پس از اعتصاب بزرگ مخالفين دولت، جناح 14 مارس و حامي اولش آمريكا خود را در سرازيري شكست ديدند. بسياري معتقدند سران 14 مارس راه برونرفت را در همان عامل پيروزي انتخابات سال 2005 ديدند؛ يعني استفاده از فضاي عاطفي و توسل به ترفند مظلوم نمايي، به همين دليل ترورهاي سريالي سران و حاميان اين جناح شروع شد. ترور "پير جميّل" وزير صنايع دولت سنيوره، فرزند امين جميّل رئيس جمهور پيشين لبنان و رهبر حزب مسيحي كتائب و يكي از سرشاخههاي جناح 14مارس دور جديدي از درگيريهاي اين دو اتحاد را آغاز كرد. اين اتفاقات شروع اولين درگيري محدود مسلحانه بين دو گروه در بيروت بود و اگر تيزبيني و پيام راهگشاي سيد حسن نصرالله نبود، لبنان به سوي شروع درگيريهاي نظامي پيش ميرفت. اين مدارا و مماشات تا جايي پيش رفت كه 14مارسيها سلاح مقاومت را هدف گرفتند. * مصوبه دولت سنيوره در غيرقانوني خواندن شبكه مخابراتي حزبالله بركناري رئيس امنيت فرودگاه بيروت به بهانه كشف دوربينهاي مخفي حزب الله و ممنوع اعلام كردن شبكه مخابراتي حزب الله توسط دولت سنيوره شعله درگيريهاي سياسي دو جريان را در بيروت برافروخت. سيد حسن نصرالله در واكنش به اين دو مصوبه در نشستي خبري به صراحت گفت: دستي را كه به سلاح حزب الله دراز شود، قطع ميكنيم. شكست مواضع اتحاد 14 مارس كشمكشهاي 18 ماهه لبنان را به سمت حل و فصل مشكلات پيش برد. *توافق دوحه جريان 14 مارس سرانجام مجبور شد، در سال 2008 و درپي "توافقنامه دوحه" به كابينه وحدت ملي تن دهد. پس از 18ماه ناآرامي داخلي رهبران و نمايندگان دو گروه لبناني براي جلوگيري از خاطره تلخ جنگ داخلي 15ساله و براي خارج شدن از بنبست سياسي به دعوت امير قطر در شهر دوحه گردآمدند و هر دو گروه به توافق رسيدند، "ميشل سليمان" رئيس جمهور لبنان باشد. 16 كرسي از دولت به 14 مارس و 11 كرسي به 8 مارس تعلق گرفت و سه كرسي باقيمانده به ميشل سليمان واگذار شد. *به قدرت رسيدن ميشل سليمان و تشكيل كابينه حريري ميشل سليمان پس از رسيدن به قدرت بهطور رسمي سعد حريري را مامور تشكيل كابينه جديد لبنان كرد. سعد حريري كه در سال 1970در رياض پايتخت عربستان به دنيا آمده و بهجز شناسنامه لبناني از تابعيت عربستاني و فرانسوي نيز برخوردار بود و تا پيش از مرگ رفيق حريري در عرصه سياسي لبنان حضور نداشت و مانند پدرش روابط قوي با خانواده پادشاهي عربستان داشت و بيشتر اوقات خارج از لبنان در عربستان بود، پس از تشكيل كابينه زمينه دخالت بيگانگان را در لبنان بيش از پيش فراهم نمود، امري كه هيچگاه مورد پذيرش حزب الله واقع نشد و ادامه اين روند موجب گرديد 11 عضو كابينه لبنان با استعفاي خود زمينههاي سقوط دولت سعد حريري را فراهم نمايند. *عدم موفقيت در تشكيل كابينه حريري كه مامور تشكيل دولت لبنان شده بود، پس از 75 روز به خاطر اختلافات ميان گروه 8 مارس و 14 مارس درباره پستهاي وزارتي و عدم توافق در تشكيل كابينه وحدت ملي كه خواست تمام گروههاي سياسي و نهتنها 14 مارسيها را برآورده سازد، از تشكيل دولت انصراف داد. *مأموريت مجدد تشكيل كابينه توسط سعد حريري حريري براي دومين بار بهعنوان نخست وزير لبنان مامور تشكيل دولت ميشود، اين در حالي است كه طي رايزنيها براي معرفي فردي جهت احراز پست نخست وزيري فراكسيونهاي گروه 8 مارس از معرفي فردي براي تصدي نخست وزيري خودداري كردند و گروه 14 مارس بار ديگر سعد حريري را براي تصدي پست نخست وزيري معرفي كرد. حريري سرانجام موفق شد كابينه خود را با حضور 11 وزير از جريان 8 مارس تشكيل دهد، اما گرايش آشكار سياستهاي حريري به غرب و بهويژه آمريكا كه نمود آشكار آن در موضوع دادگاه بين المللي ترور رفيق حريري قابل ملاحظه و اقرار بود، حكم به متهم كردن تعدادي از اعضاي حزب الله به اين ترور بدهد، موجبات سقوط كابينه حريري را فراهم نمود. *سقوط دولت حريري سقوط دولت حريري بر اساس قاعده استعفاي يكسوم بهعلاوه يك وزرا در حالي صورت گرفت كه شخص نخست وزير در آمريكا بهسر ميبرد و اين موضوع اين سؤال را در اذهان بهوجود ميآورد كه در چنين شرايطي حريري چه اصراري بر اين سفرها داشت. آيا اين مسئله به نوعي ريشه در پرونده دادگاه ترور رفيق حريري نداشت كه تلاش ميكرد به هر ترفندي از جمله شاهدان دروغين دستاويز و مقدمهاي براي متهم كردن حزب الله و زمينهاي براي خلع سلاح كامل آن را فراهم نمايد كه اين ترفند جريان 14 مارس با هوشياري حزب الله با شكست مواجه شد.
:: برچسبها:
لبنان ,
14ماریس ,
سیاسی ,
:: بازدید از این مطلب : 783
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7